کافه سرگرمی

لحظه های خوش

کافه سرگرمی

لحظه های خوش

چرچیل و راننده تاکسی

 

چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.

هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.

راننده گفت: "نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم" .

چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.

راننده با دیدن اسکناس گفت: "گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم!"

نظرات 3 + ارسال نظر
5dr سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ق.ظ http://5dolarnew.blogfa.com/

داستان چرچیل و راننده تاکسی رو خونده بودم
ولی این بار لذت دیگه ای داشت...
٨٠% از دست آوردهای شما حاصل٢٠%فعالیت های شماست! درآمد واقعی (5 دلار با یک کلیک)
حداقل خوندنش ضرر نداره
مشاوره رایگان برای ایجاد حساب بانکی و خرید vpn
با ما همراه باشید

محمدجون پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ب.ظ http://t30com.tk

سلام خیلی باحال بود حال کردم

بابالنگ دراز چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://khateratebarani.blogsky.com

دوست داشتم قیافه ی چرچیل رو بعد این حرف راننده میدیدم
ممنون که اومده بودی وبلاگم
بازم بهم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد